Full OF Empty
Full OF Empty


25.2.03

انگار تاريخ تولدمان هم يكي بود. حتي خطوط چهره مان..... يك بار وقتي هوا خيلي سرد بود، پنجره را باز كرد، پسرك گل فروش از آن سوي خيابان برايش دست تكان مي داد و او آن موقع هنوز چاي يخ كرده اش را هورت مي كشيد... چند روز بعد روزنامه ها نوشتند او بر اثر يك سانحه رانندگي جان باخت!
من امروز كه هوا كمي سردتر شده است، مي ترسم كه اين پتجره را باز كنم. و اين فنجان چاي يخ كرده ام......پس شما را به خدا، از آنسوي خيابان برايم دست تكان ندهيد!

-

........................................................................................

23.2.03

اين پست پاك شد!

 And if I open my heart to you

And show you my weak side

What would you do?

Would you take the children away

And leave me alone?

And smile in reassurance

Would you send me packing?

Or would you take me home?



Thought I oughta bare my naked feelings,

Thought I oughta tear the curtain down.

I held the blade in trembling hands

Prepared to make it but just then the phone rang


 I never had the nerve to make the final cut.


PinkFloyd lyrics - the final cut

-

........................................................................................

21.2.03

چرا گرفته دلت،مثل اينكه تنهايي.
چقدر هم تنها....
خيال ميكنم
دچار آن رگ پنهان رنگها هستي.
دچار يعني.....

-

........................................................................................

20.2.03




Who'll stop the rain?


Who'll stop the war?
U.S. Marine Reserve Corp. Carlo Saldana holds his 5-month-old daughter, Ava, as his wife, Veronica, sights through the scope of his shoulder-fired multipurpose assault weapon Feb. 7 during a family day at Camp Pendleton, Calif., for A Company, 4th Light Armored Reconnaissance Battalion. Some 140 Marine Reservists from the company are being activated, meaning they have to leave their civilian jobs and live on base training while awaiting deployment, as the U.S. military continues to prepare for a possible war with Iraq.


Who'll stop the PAIN?



-

........................................................................................

18.2.03

Top Refferers

..اين نكته به رمز اگر بداني، داني
هر چيز كه در جستن آني، آني!

» لفت هاي كليدي بسياري مثل [...] و [...] به دلايل اخلاقي و غيراخلاقي به عنوان نمونه نياورده شده اند، هر چند مخاطب اصلي هستند.... ولي اگه گوگل فارسي آمارش رو منتشر كنه خيلي آبروروزيه ها!
» عجيبه چرا هيچ وفت جستجوهاي علمي من نتيجه نداره؟

-

........................................................................................

13.2.03

پرتاب نظريه در جامعه آماري من!
از وقتي من شروع كردم به شمردن، چهار تا از پنج تا داماد خوشبخت، از ناراحتي كم مويي رنج مي بردن(يعني كه به كچل ها بر نخوره).....
يه نظريه رياضي در مورد كچلي هست كه مي گه اگه يه مو از سر آدمي كه كچل نيست بكنين، كچل نمي شه؛ پس اگه يكي ديگه هم بكنين، بازم كچل نمي شه و همين طور اگه ده هزار بار هم «يكي يكي» مو بكنين كچل نمي شه! ولي.... مطمثن باشين اگه يهويي يه مشت مو بكنين حتما كچل ميشه!

» اي تاريخ؛ خاك بر سرت، درست شو! حتما بايد تو دهني بخوري؟!!!

-

........................................................................................

7.2.03

آقايون دانشمندا! كمي پررنگ تر لطفا، من لازمش دارم :)

Japanese scientist invents 'invisibility cloak'


-

........................................................................................

6.2.03

گونه فداكار ديگر كدام است؟
مشكل من اينجاست كه اصلا اين زنبور چيزي به نام "من" و "ما" مي شناسد يا نه؟ اصلا آيا هيچ ديدگاهي نسبت به نتايج عملي كه ما قرار است فداكاري بناميمش - نيش زدن به "شخص" مهاجم و متعاقبا نيستي زنبور- دارد يا كه نه، صرفا به عنوان جزئي از آن " ابر و بادو مه و خورشيد و فلك" كه در كار نان به كف آوردن "من" هستند، تنها به وظيفه اش(وظيفه اي كه دستگاه عسل سازي براي او تعريف كرده و او خود حق انتخاب ندارد) عمل مي كند؟ يعني كه زنبور از اساس يك موجود "بي شخصيت" هست؟ يا نه، او به منافع خودش و هم رسته اي هايش آگاه است، دقيقا مي داند كه نيش زدن براي او خودكشي است، اما به دليل بار سنگين وظيفه اخلاقي كه در قبال جامعه زنبورها (به دليل نيش كه بر بدنش تعبيه شده) "خودش" را به خطر انداخته راه قهرمانانه را "انتخاب" كرده و بعد.....

بهتر است قبول كنيم كه زنبور دست كم "شخصيت شخيص" اي ندارد، چون كه او به هر حال هنوز نفهميده كه نيشش اساسا آن قدرها هم دردناك نيست كه مهاجم طعم شيرين عسل فراموشش شود.من شخصا يك موجود بي شخصيت كه وظيفه سازماني اش را "به درستي" انجام مي دهد را به يك موجود ساده لوح اخلاقگرا و شايد هم احساساتي و قطعا فاقد شعور، ترجيح مي دهم.

» مقاله جالبي بود در همشهري – ستون نگاه زيست شناس- در مورد سطوح انتخاب.... شايد بعد پيدا كنم...

»» نتيجه گيري غير اخلاقي: اينجانب صراحتا اعلام مي كنم كه با چيزي به عنوان وظيفه اخلاقي مخالفم، بخصوص وقتي ببينم، كسي به دليلي در مقابلم معذب ايستاده و بي هيچ ميلي به وظايف اخلاقي اش در قبال من عمل مي كند.

-


زان مي كه حيات جاوداني است بخور! ولي خيلي هم نخور! اندك خور و گه گاه خور و پنهان خور! يا با صنمي لاله رخي خندان خور!

» حوصله ندارم تاريخ اين جا رو درست كنم، كاش خودش درست شه.... پنجم فوريه، شايد هم هنوز چهارم!
»»

-

........................................................................................

5.2.03

خطاي باصره
به فرض كه بخواهيم ميزان دقت دو روش انتگرال گيري عددي را با مقايسه مقدار تخميني و مقدار حقيقي(براي يك تابع ساده) بستجيم.
مثلا اولي 10000 را 9999.5 و روش دوم 2 را 1.5 نشان بدهد. كدام روش دقيق تر است؟

و ابن چنين است كه در آغاز هزاره سوم، نوع بشر همچنان با انبوهي از پرسش هاي چيزشونده چيز چيز مي كند!

-

........................................................................................

1.2.03

سفسطه
عين ديوانه ها داد و فرياد راه انداخته بود كه اگر بخواهند آن جا را براي ساختن سنگر بكنند، منورها را شليك مي كند. همين را كم داشتند. يك ديوانه احساساتي! اما بدون او عمليات اصلا پيش نمي رفت. ترجيح دادند خطر نكنند و به او اطمينان بدهند، كه هيچ آسيبي به لانه مورچه ها نخواهند رساند. اگر تهديدش را عملي مي كرد، همان بلايي كه قرار بود تا چند ساعت به سر ساكنان شهر بياورند، هم آنها، و هم مورچه ها را از صحنه روزگار محو مي كرد.

-

........................................................................................

Home