Full OF Empty |
6.2.03
گونه فداكار ديگر كدام است؟ مشكل من اينجاست كه اصلا اين زنبور چيزي به نام "من" و "ما" مي شناسد يا نه؟ اصلا آيا هيچ ديدگاهي نسبت به نتايج عملي كه ما قرار است فداكاري بناميمش - نيش زدن به "شخص" مهاجم و متعاقبا نيستي زنبور- دارد يا كه نه، صرفا به عنوان جزئي از آن " ابر و بادو مه و خورشيد و فلك" كه در كار نان به كف آوردن "من" هستند، تنها به وظيفه اش(وظيفه اي كه دستگاه عسل سازي براي او تعريف كرده و او خود حق انتخاب ندارد) عمل مي كند؟ يعني كه زنبور از اساس يك موجود "بي شخصيت" هست؟ يا نه، او به منافع خودش و هم رسته اي هايش آگاه است، دقيقا مي داند كه نيش زدن براي او خودكشي است، اما به دليل بار سنگين وظيفه اخلاقي كه در قبال جامعه زنبورها (به دليل نيش كه بر بدنش تعبيه شده) "خودش" را به خطر انداخته راه قهرمانانه را "انتخاب" كرده و بعد..... بهتر است قبول كنيم كه زنبور دست كم "شخصيت شخيص" اي ندارد، چون كه او به هر حال هنوز نفهميده كه نيشش اساسا آن قدرها هم دردناك نيست كه مهاجم طعم شيرين عسل فراموشش شود.من شخصا يك موجود بي شخصيت كه وظيفه سازماني اش را "به درستي" انجام مي دهد را به يك موجود ساده لوح اخلاقگرا و شايد هم احساساتي و قطعا فاقد شعور، ترجيح مي دهم. » مقاله جالبي بود در همشهري – ستون نگاه زيست شناس- در مورد سطوح انتخاب.... شايد بعد پيدا كنم... »» نتيجه گيري غير اخلاقي: اينجانب صراحتا اعلام مي كنم كه با چيزي به عنوان وظيفه اخلاقي مخالفم، بخصوص وقتي ببينم، كسي به دليلي در مقابلم معذب ايستاده و بي هيچ ميلي به وظايف اخلاقي اش در قبال من عمل مي كند. □ نوشته شده در ساعت 16:48 توسط -
|