Full OF Empty
Full OF Empty


10.8.03
حقيقت مدرج.
صبح كه خورشيد از درون نقاله طلوع كرد... دقت حرف اول را مي زند. هشتاد و دو سانتي متر؛ اين عمق طنابي است كه مرد را سر پا نگه داشته است . «ارتفاع نفرتش را كه در دو بعد اصلي ضرب كني، درازا مي شود عمق!»....
360 درجهّ! نقاله را به هر طرف كه مي چرخاند، خورشيد همان بود كه بود! با همان سوزانندگي شوم ... ارتفاع احساسش را به روي مختصات جهالتش تصوير كردند و چند خط صاف باقي ماند و يك پرگار. سوزن را روي مركز وجدانش گذاشتند و دايره اي (دردناک!) او را و نیازهای حقیرش را از دنیای حقیقی جدا کرد و بعد دایره را هي سياهش كردند و هي سياهتر كردندش و آخر سر يك سوراخ سياه بزرگ او را درون خودش كشيد. جايي كه ديگر از روشنايي و ابزار دقيق ضميمه اش جز صدايي نمي آمد!
«كسي نيست يك لگد به اين چهارپايه ي زير پاي من بزند؟!!».

-

........................................................................................

Home