Full OF Empty |
22.6.03
گفتگوي فراريان/ب.ب.
........................................................................................«خشونت» در همان حال كه پيرامون خود را نوميدانه مي نگريست. از بخت بد، از صحنه به پايين لغزيد، و با خشم چندان پا بر زمين كوفت كه سوراخي پديد آمد و بدين سان بر خود حاكم شد. پس از آن نفرت از آموزش به صحنه آمد. و در حالي كه كف به دهان آورده بود، سوگند خورد كه بار گناه «دانش» را از دوش نا آگاهان بردارد. شعار او چنين بود «مرگ بر فرزانگان» و نادان ها او را بر شانه هاي كارآزموده ي خود از مجلس بيرون بردند. «چاپلوسي» هم پديدار شد و خود را «بزرگ هنرمند گرسنه» نشان داد و پيش از آن كه از صحنه خارج شود به چند رذل حريص كه برايشان مقام هاي شامخي به دست آورده بود، تعظيم كرد. □ نوشته شده در ساعت 16:31 توسط -
|