Full OF Empty
Full OF Empty


14.5.02

قصه تاريخ!
اين قصه لعنتي ارزششو نداره كه سرش دعوا بشه. يه مشت دروغ و راسته كه بهم پيچيده شده و شده بلاي جون آدما. كي مي تونه مدرك رو كنه كه فلان كس فلان كارو كرده يانه. فلا ن حرفو زده يانه. مگه دوربين بود كه عكس بگيري يا ضبط ضوت بود كه.......
تو چه مي دوني از شرايطي كه فلان حرف مهم گفته شده. راستي چه جوري مطمئني كه اسكندر مقدوني بحق بود يا شاهاي ايراني؟ از كجا معلوم اون كتيبه هاي داريوش و كوروش حقيقي باشه؟ من كه ميگم يه بازي سياسي بوده. مگه نه اينكه ديكتاتورها هنوز از خودشون تنديس عدل ميسازن؟ راستي باورت ميشه قصه كشتي نوح رو؟!!!! ...... ولي خداوكيلي اين رستم گنده بك به جز ميخوارگي و آدم كشي كاري بلد بود؟ يادم اومد! پسرشم كشت! راستي توي زرتشتي چرا قديما دو تا خدا داشتي ؟!!!

آهان! داره يواش يواش دعوا شروع ميشه: خاك بر سر عربت كنن، تو مي دوني داريوش........ اي بي دين اين كلام خداس..... چيه اسكندر دوست شدي؟!! نديدي اون چيكار كرد.........برو عرب بوگندو! اون موقع كه تو سوسمار مي خوردي من خداپرست بودم!

خب اينجوري كه نميشه پند از تاريخ! ميشه كلاه تاريخ يا چه مي دونم، گير سه پيچ تاريخ.
من ميگم اگه امروز كسي گفت قبلا فلان، ما بگيم قبول همون كه تو ميگي؛ مهم اينه كه اون امامي كه تو قبول داري اون داريوشي كه تو مي پرستيش، همونيه كه خودت ميگي( و مي خواي!) نه اون چيزي كه خودش بوده. من اگه ميگم علي، به امامي معتقدم كه شناسنامه اش پر از خوبي و نيكي و جوونمرديه؛ اون مزخرفايي كه تو ميگي حرفاي امام من نيس........ من اگه امروز مسيحيم، مسيحم پاكه، مريمم فرشته اس، خدام مهربونه؛ كشتي نوحم راسته.......

تا در طلب گوهر کانی، کانی // تا در طلب لقمه نانی، نانی
اين نکته به پند گر بدانی، دانی // هر چیز که در طلب آنی، آنی


Ok?!!

-

........................................................................................

Home