Full OF Empty |
31.1.02
**وقتي براي مولوي تحقيق!!! مي كردم يه مطلب جالب ديدم كه حيفم اومد اينجا نگم با يزيد بسطام يكي از اولين عارفان ايراني قرن 2(و تا حدودي پولدار) بوده كه تو بسطام سفره خانه اي. داشته و بالاي آن نوسته بوده:...هركه در اين سراي آمد طعامش دهيد و از ايمانش نپرسيد كسي را كه نزد خدا به جان ارزد پس نزد بايزيد به نان مي ارزدانديشي را اين آزاد انديشي در آثار بيشتر عارفان ايراني ديده مي شود.حافظ مي گويد: جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذز بنه.................. چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند و يا من اگر نيكم و اگر بد تو برو خود را باش...........هركسي آن درود عاقبت كار كه كشت همه كس طالب يارند چه هشيار و چه مست..........همه جا خانه عشق است چه مسجد چه كنشت اينها مطالب تازه اي براي ما نيست ولي وقتي مي بينيم عارف ايران چند قرن قبل از به راه افتادن جنگهاي صليبي اينچنين اعلاميه حقوق بشر صادر مي كند به آدم احساس غرور و حقارت دست مي دهد. حالا كار نداريم به كورش هخامنشي خيلي هاي ديگه اينم نيمه خالي ليوان: با يزيد را به خاطر عقايد عارفانه اش از بسطام طرد كردند!!! □ نوشته شده در ساعت 13:41 توسط - يك بازي كوچك فكري كه با فلش ساخته شده ***************************** آقا ما هم بدبختيما. اين فيزيك يك رو 8.5 شدم. رفتم دو سه ساعت استاده رو كچل كردم كه نميدونم مشروط مي شم و هزار چاخان و پاخان ديگه.آخرش هم روي مهر آموزش يك جعل سند كردم كه يه ماه دير ثبت نام كردم. براي اينكه به عمق فاجعه پي ببره صد بار هم گفتم كه حتي اگه 9.5 هم بگيرم مشروط نميشم و خلاصه سه ساعت عين موش جلوش عجز و لابه كردم كه اين سه واحد رو نيفتم. مرتيكه الدنگ ورداشته 0.5 نمره لطف كرده و 9 داده. اصلا انگار مي خواد دل آدم رو بسوزونه مرتيكه. آخه نامرد 9.5 نكردي اون نيم نمره رو هم نمي دادي ديگه...... حالا ما هي اصرار مي كنيم هي اون جواب سربالا مي ده كه آي اگه من به تو نمره بدم حق بقيه بچه ها ضايع مي شه. آخه يكي نيست بگه فقط همين يه حق ضايع مونده بود كه تو مي خواي بدي؟ جونت بالا مياد يه نمره بدي؟. حالا من هم نه اينكه درسو خورده باشم اما كم هم نگذاشته بودم. يارو نصف نمره ها رو گذاشته واسه جواب آخر (خودش اين طور مي گفت) آدم بعضي استادها رو مي بينه كيف مي كنه. پسره مي گه من هشت شده بودم طرف هشتمو ده كه نه يازده كرده! حالا ما هي خودمونو سر يه نمره كوچيك كرديم آخرشم هيچي. چرا البته از ظواهر پيداست كه مجبوم ترم ديگه رو هم با همين كره بز بگيرم. يارو از يه كلاس 50 نفري 18 نفرو انداخته! همه هم با 8.5 يا 9 . آقا به علمشون بر مي خوره اگه مردمو اذيت نكنن! منو بگو كه خودمو واسه ترم ديگه هم تابلو كردم. غيبتم ديگه نميشه بكنم! آخيش !!!عقده هام خالي شد!!!! □ نوشته شده در ساعت 11:43 توسط - ديروز يه كاست از يكي گرفته بودم به نام شهر دل. كه شعر هاش همه از مولانا بود.اول به نظز آبگوشتي مي آيد ولي اصلا اين جور نيست. يه جوري انگار مولانا اين شعرهارو براي اين آهنگها گفته. خلاصه ما يك دفعه زد به سرمون كه اونو بزاريم اينجا .چون راهي براي فشرده كردنش نداشتم مجبور شدم با flash ذخيره اش كنم. بعد ديدم همين جور خشك و خالي بده يه كم هنر هم توش ريختم. خلاصه يه هفت هشت ساعتي سر كار بودم تا يه ذره آبرومند شد.(را ستي اگر اين نرمافزار چليپا هم كه شيما معرفي كرده نبود اين هنرها را نمي ريختم.) حالا تازه اصل كار مونده بود. اين upload كردن فايل به geocities حداقل دو سه ساعت از اكانتم رو هدر داد آخرش هم فهميدم كه نمي شه فايلهارو اونجا به اشتراك گذاشت.خلاصه به يه بدبختي گذاشتمش تو ياهو .حالا شما مي تونين نتيجه يه روز علافي منواز اين جا بشنويد از اين حرفها شعر قشنگ مولانا با صداي محكم رضا يزداني ارزش 520 كيلو بايت دانلود كردن رو داره. تو رو خدا ببينيدش و اگه بد بود ميل بزنيد هر چي خواستين بد و بيراه بگين. اينهم يه تيكه از شعرش: «سنگ شكاف مي كند/در هوس لقاي تو/ جان پر و بال مي زند/ در طلب هواي تو/ .... ./جامه ي صبر مي درد/عقل زخويش مي رود/مردم و سنگ مي خورد/ عشق چو اژدهاي تو / بند مكن رونده را/ گريه مكن تو خنده را/ جور مكن كه بنده را/ نيست كسي بجاي تو/ /چيست غذاي عشق تو/اين جگر كباب من/چيست دل خراب من/ بارگه وفاي تو/ .../عشق درامد ازدرم/دست نهاد بر سرم/ديد مرا كه بي توام/ گفت مرا كه واي تو/ ديدم صعب منزلي/درهم و سخت مشكلي/رفتم و مانده ام دلي/كشته به دست و پاي تو/ □ نوشته شده در ساعت 11:35 توسط - 30.1.02 آقا من خودم رو كشتم نتونستم اين template صفحه رو عوض كنم يكي به ما ياد بده| □ نوشته شده در ساعت 10:35 توسط - يك سايت خيلي مفيد براي برنامه هاي مجاني .اين هم يك بازي قشنگ فلش ساخت! و يه ذره فكري. □ نوشته شده در ساعت 00:25 توسط - 29.1.02 **وقتي براي مولوي تحقيق!!! مي كردم يه مطلب جالب ديدم كه حيفم اومد اينجا نگم با يزيد بسطام يكي از اولين عارفان ايراني قرن 2(و تا حدودي پولدار) بوده كه تو بسطام سفره خانه اي. داشته و بالاي آن نوسته بوده:...هركه در اين سراي آمد طعامش دهيد و از ايمانش نپرسيد كسي را كه نزد خدا به جان ارزد پس نزد بايزيد به نان مي ارزد.... مولانا هم اين آزاد انديشي را به نوعي نشان داده و خود را با 72 مذهب يكي مي داند.و حافظ مي گويد: جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذز بنه چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند اينها مطالب تازه اي براي ما نيست ولي وقتي مي بينيم عارف ايران چند قرن قبل از به راه افتادن جنگهاي صليبي اينچنين اعلاميه حقوق بشر(البته قرنها قبل از بايزيد كورش هخامنشي بوده كه اوج فرهنگ ايراني را نشان داده است) صادر مي كند داغ دل آدم را تازه مي كند. الان حافظ و مولانا و بايزيد كجان كه ببينن تو دنيا يه سري وحشي به ايراني لقب تروريست داده اند. شايد بگين تقصير خودمونه، ولي اين كه تقصير خودمونه هم تقصير اوناست !! من اگر نيكم و اگر بد تو برو خود را باش هركسي آن درود عاقبت كار كه كشت همه كس طالب يارند چه هشيار و چه مست همه جا خانه عشق است چه مسجد چه كنشت اينم نيمه خالي ليوان: با يزيد را به خاطر عقايد عارفانه اش از بسطام طرد كردند!!! □ نوشته شده در ساعت 14:43 توسط - 27.1.02 بالاخره امتحانا تموم شد و ما هم وبلاگ دار شديم. كلي خودم را كشتم تا معدل 13 را جور كردم. اما دو تا تحقلق! هم داشتم: مولوي و تاريخ اسلام.اولي خوب بود. بالاخره يه مولانا بيشتر نداريم كه !!اما دومي حالگيري بود. مجبور بودم براي خوشامد استاد بسياري حرفها را علي رغم ميل باطني بنويسم..... مجبور شدم چون l.حالا اگه كسي تحقيق خواست دو تا 20 صفحه اي در خدمتيم. ايم اولين وبلاگ بود و خلاصه شده! □ نوشته شده در ساعت 12:36 توسط -
|